Friday, October 10, 2008

شعر: توسن امید

۲۰۰۴اگوست
تااينکه بگذريم از اين پرده های شب
برتوسن امید
تا دشت بينهايت و سر سبز دوستی
من از کنار پرده نمناک ديده ام
دل داده ام طنين قدمهای دوست را
ای بی نهايت / سرشار / ای غزل
من سالهاست که گلدان صبر خويش را
از آب ديده گان دلم آب داده ام
تا خوشه های دانش دست ترا در آب
با رشد بينهايت گل آشنا کنم
شايد که در تلاطم اين قرن پر طپش
در گير و دار خستگی و مانده گی و جنگ
نوباوگان من و دردانه های تو
در صبح سبز تری زندگی کنند
اکنون که آمدی
جانا خوش آمدی
توسن به شيهه صدا ميزند ترا
گلدان در انتظار
بگذار خوشه را
بگذار و بگذريم از اين پرده های شب
اگوست ۲۰۰۴

No comments: